معنی قره قاشلی - جستجوی لغت در جدول جو

قره قاشلی

لغت نامه دهخدا

(قَ رَ)

دهی از دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در 25 هزارگزی جنوب باختری اردبیل و 20 هزارگزی شوسۀ خلخال به اردبیل. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 72 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا

قره باشلو

(قَ رَ)

یکی از دهستانهای بخش چاپشلو از شهرستان دره گز در جنوب باختری دره گز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری محصولات آن غلات، بنشن، باغات انگور و انواع میوه جات. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است. این دهستان از 27 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و مجموع نفوس آن در حدود 6047 تن است مرکز آن چاپشلو که مرکز بخش نیز در آن قصبه است. از قراء مهم آن قریۀ داغدار 389 تن جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

قره قانلو

(قَ رَ قُ)

دهی جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد واقع در 13500 گزی جنوب آغ کند و 7500 گزی شوسۀ میانه به زنجان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مایل به گرمی مالاریایی است. سکنۀ آن 88 تن. آب آن از دو رشته چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا

قره قاطی

ترکی اورشین (گویش گیلکی) قراقاطی بنگرید به قراقاطی

فرهنگ لغت هوشیار

قره قاطی

((قَ رَ))

آمیخته به هم

فرهنگ فارسی معین

معنی قره قاشلی - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما